ایمان در تلقی اگزیستانسیالیستی نوعی جهتگیری وجودی محسوب میشود. ایمان و وضعیت ایمانی را نمیتوان به یک باور و محتوای آن یا یک گرایش و انگیزههایش تقلیل داد. در اینجا بهدرستی از جهش ایمانی سخن گفته میشود. اما سخن گفتن از جهش ایمانی این نکته را در پی خواهد داشت که بین ایمان و فقدان آن حالتی میانی وجود ندارد. در این صورت چگونه میتوان از جستجوی ایمان سخن گفت؟ اگر نفس در اثر ایمان و به واسطهی خداوند به خودبنیادی میرسد، آنکه در جستجوی ایمان است کیست؟ این در حالی است که وضعیت جستجوی ایمان بهخصوص در تخاطب با انسانهای دیگر قابل چشمپوشی نیست. چون با فرض جستجوی ایمان است که تشریح وضعیت ایمان معنادار خواهد بود. مقتضیات این جستجوی ایمان در تمایز با ایمان از یک سو و نومیدی از سوی دیگر چیست؟ در بحث حاضر خواهم کوشید از دیدگاهی پدیدهشناسانه تناظری بین جستجوی ایمان و بحث پروای ایمان یا امکان تزاید در ایمان که در وضعیت ایمانی مطرح میشود برقرار کنم و از این رو به واکاوی جوانب فرض جستجوی ایمان، که در روابط انسانی در کار است، بپردازم. این بحث را در گفتگویی فکری با کییرکگور، ترتولیان و عارفی ناشناخته از قرن ششم که بهتازگی متنی از او یافته شده است پیش خواهیم برد.